خرداد 93
سلام دختر نازنینم
الان ساعت 1 بامداد و من شروع کردم ب ثبت خاطرات جدید نمیدونی چقده خوردنی هستی
همه چیت قشنگه
نگاه کردنت قشنگه
اخم کردنت قشنگه
کاش میشد:بچگی را زنده کرد کودکی شد،کودکانه گریه کرد شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود آن قیامت، که دمی بیش نبود فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟ کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .
خندیدنت قشنگه
هر کی ب گل دس بزنه شاپری نیشش میزنه
ولی شما میتونی دس بزنی چون خیلی قشنگ ب گلا دس میزنی قربونت برم
خوابیدنتم قشنگه
عزیزم 18 خرداد تولد مامانه و اولین سالیه که کنارمونی خیلی حس قشنگی رو تجربه کردم
امیدوارم مادامی که نفس میکشم تو رو سلامت ببینم
دخترم توت فرنگی رو کیک خیلی خاطر خا داشت سرش دعوا بود و دس آخر تیکه تیکه شد همگی خوردنش ولی بگم از آلباو ها که خریدار نداشتن چون درخت تو حیاط همرو سیر کرده بود از آلبالوها رسیده ملس
چن روز پیشا رفتیم ب دل طبیعت و کار فرهنگی انجام دادیم دایی ها ب همراه بابایی دارن زباله های محیط زیست رو جم میکنن
هورااااااااااااااااااااااااااااااا .... آفرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررین
راستی یادم رفت دایی علی کچل خان اومده مرخصی از سربازی
عاشقانه های منو دخترکم
ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ:
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﻟﺎﻫﺎ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ، ﺧﻮﺏ ﻭ ﻗﺸﻨﮓ
ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ
ﮔﺎﻩ ﮔﺎﻫﯽ ﺳﺨﻨﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ، ﺑﺎﺩﻝ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ، ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﻦ
ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﺪ
ﺍﻭﻣﺮﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ
ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ........
شکرت خدا بابت این هدیه آسمونی