23 ماهگی دخترم چند قدمی دوسالگی
سلام زیبای من عزیزدل مامان نفسم
چن روزه دیگه تولد دوسالگیته راستی که چقد زود میگذره تا چن وقت پیش گوشی نمیتونستی دست بگیری الان کنارم نشستی و داری از یوتوب برنامه میبینی جالب اینکه خودت اول فیلتر شکنه سایفون رو روشن میکنی تائید میزنی بعد اینترنتو یوتوب ... میگی (بالد اَبَل اینو بزنی )
لباسای منو میپوشی میگی ( این سیباسه توِیه بلای منم میخلی )
تو کارام کمکم میکنی میگی (مامانم تومَخ بیتونم )
موقعی که میخایم جایی بریم میای و لباس انتخاب میکنی میگی ( باید اینو بیتوشم خوشدله ها )
موقعی که ازت کاری و بخوام باید از افعال معکوس استفاده کنم
هر هفته میریم استخر یک ساعت قبل از اینکه بخاییم بریم جلیقه و کلاهتو میزاری سرت
الکی خودتو میزنی بخواب میگی (مامان ببین شب شوده بالَد بیخوابیم)
رنگین کمان :لنگ بالنگ
آکواریوم: آکبالوپلوم
آشپزخونه: آشبودونه
شکلات: شدودادات
کامپیوتر : تامبیتر
زیر انداز: زیل اندا
قربون حرف زدنت الان دیگه کامل و راحت هر چی بخوای میگی و همه ی کلمه هارو بلدی
عمو بهمن اینا که اومده بودن همش میگفتی (من دوس دالم بلم پشت ماشین عمو بَتَن)
ژست خوشگلت توی کنجنامه
اینم آبشار گنجنامه
این لباسه استخره ها خانوم غرق نشین تو خونه
گیر سراتو میاری و یکی یکی میزنی سرت
اینجا الکی خودتو زده بودی بخواب
میگی (مصلن من خوابیدم شب بدیر)
اینم کله پاچه اتابک
چن روزیه همدان همش بارندگیه باهم میریم تراس آب بازی بپر بازی
اینم ی نما از تراسمون
پست بعد میام با عکسای تولدت عزیز دلم فعلن خداحافظ